loading...
پرتال تفریحی و عاشقونه
Alirezaz90 بازدید : 157 یکشنبه 11 آبان 1393 نظرات (0)

عتیقه‌ فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.

دید کاسه‌‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه‌ای در آن آب می‌خورد.

 

 با خود گفت اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد.

پس رو به رعیت کرد و گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری؛ حاضری آن را به من بفروشی؟

ads1
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 911
  • کل نظرات : 210
  • افراد آنلاین : 202
  • تعداد اعضا : 62
  • آی پی امروز : 411
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 2,346
  • باردید دیروز : 74
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7,847
  • بازدید ماه : 7,847
  • بازدید سال : 135,993
  • بازدید کلی : 1,245,076
  • تبلیغات