loading...
پرتال تفریحی و عاشقونه
Alirezaz90 بازدید : 309 سه شنبه 28 مرداد 1393 نظرات (1)

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و گفت: ” یک فنجان قهوه برای من بیاورید.”

صدایی از آن طرف پاسخ داد: ” شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟”

Alirezaz90 بازدید : 178 یکشنبه 11 خرداد 1393 نظرات (0)

 

روستایی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعی حكومت می كرد.

Alirezaz90 بازدید : 351 جمعه 27 بهمن 1391 نظرات (0)

داستان کوتاه (مسافر اتوبوس)

یکی از دوستام تعریف می کرد: "با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.

ads1
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 911
  • کل نظرات : 210
  • افراد آنلاین : 102
  • تعداد اعضا : 62
  • آی پی امروز : 358
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 822
  • باردید دیروز : 74
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6,323
  • بازدید ماه : 6,323
  • بازدید سال : 134,469
  • بازدید کلی : 1,243,552
  • تبلیغات